




پسری یه دختری رو خیلی دوست داشت که توی یه سی دی فروشی کار میکرد. اما به دخترک در مورد عشقش هیچی نگفت. هر روز به اون فروشگاه میرفت و یک سی دی می خرید فقط بخاطر صحبت کردن با اون… بعد از یک ماه پسرک مرد… وقتی دخترک به خونه اون رفت و ازش خبر گرفت مادر
پسرک گفت که او مرده و اون رو به اتاق پسر برد… دخترک دید که تمامی سی دی ها باز نشده… دخترک گریه کرد و گریه کرد تا مرد… میدونی چرا گریه میکرد؟ چون تمام نامه های عاشقانه اش رو توی جعبه سی دی میگذاشت و به پسرک میداد!
تنهایی و لحظه های پر آشوبم
هی مشت بر این دقیقه ها میکوبم
انگار همیشه رسم دنیا این است
تو حال مرا بپرسی و من … خوبم …
قصه از انجا شروع شد که خیلی عصبانی بود گفت اگه دوستم داری ثابت کن گفتم چه جوری :تیغ رو برداشت و گفت رگتو بزن گفتم: گفتم مرگ و زندگی دست خداست گفت :خب دوستم نداری؛ تیغو برداشتم تو اغوش گرمش جون میدادم اروم زیر لب گفت: اگه دوستم داشتی تنهام نمی ذاشتی
بعضي آدم ها را نميشود داشت؛ فقط ميشود يک جور خاصي دوستشان داشت! بعضي آدم ها اصلا براي اين نيستند که براي تو باشند يا تو براي آن ها! اصلا به آخرش فکر نمي کني آنها براي اينند که دوستشان بداري؛ آن هم نه دوست داشتن معمولي نه حتي عشق! يک جور خاصي دوست داشتن که اصلا هم کم نيست ...! اين آدم ها حتي وقتي که ديگر نيستند هم در کنج دلت تا ابد يه جور خاص دوست داشته خواهند شد ...!
صنـــــدوق صدقــــــات نيست دل مـــــــن...
کـــه گاهي سکه اي محــــــــــبت در آن بياندازي
و پيش خداي دلـــــــــت فخـــــر بفروشي ...
که مستحـــــــقي را شــــــاد کرده اي
حسین تهرانی(زادروز ۱۲۹۰ - درگذشت ۷ اسفند ۱۳۵۲ - کار(ها): استاد موسیقی ایرانی و نوازنده) از استادان برجستهٔ موسیقی ایرانی و نوازنده برجسته ضرب (تمبک) بود. وی در سال ۱۲۹۰ شمسی در تهران، خیابان ایران متولد شد و تحصیلات ابتدایی خود را در دبستان امیر اتابک به پایان رساند. تهرانی در کودکی زحمات و مصائب فراوانی متحمل شده بود و آثار آلام و مصائب دوران طفولیت تا پایان عمر در چهره اش باقی بود. وی در جوانی با آنکه از حیث مادی در مضیقه بود ولی هیچگاه از عشق خود که همین یک مشت پوست چوب باشد مأیوس نشد و ضرب را به زیر عبا میگرفت و با پشتکار وجدیت به نزد استاد خود حسینخان اسماعیلزاده میرفت. تهرانی از سال ۱۳۰۷ کار جدی خود را نزد اسماعیلزاده آغاز کرد و به علت رایج نبودن خط موسیقی، تمرینات تنبک را به کمک اصطلاحاتی مثل: بله و بله و بله دیگه و یکصدو بیست و چهار و غیره به حافظه میسپرد.
روحالله خالقی (۱۲۸۵ - ۲۱ آبان ۱۳۴۴) از استادان موسیقی ایرانی، آهنگساز سرود «ای ایران»، و نوازندهٔ ویولن بود. خالقی از شاگردان اصلی علینقی وزیری بود و تلاش او برای احیای موسیقی ایرانی در دورانی که توجه رسمی به این موسیقی کاهش یافته بود، تأثیرگذار و مهم شمرده میشود. او کتابی به نام سرگذشت موسیقی ایران دربارهٔ سرگذشت موسیقی، موسیقیدانان و نوازندگان ایرانی همعصر خود و کتابی به نام نظری به موسیقی شامل نظریهای برای موسیقی ایرانی و غربی نوشتهاست.